چیستی کتاب روشهای تدبر در سور مکی
کتاب روشهای تدبر مکی ششمین جلد از مجموعه کتب روشهای تدبر در قرآن است. این کتاب محتوای اولین ترمِ دوره تخصصی روشهای تدبر در قرآن است. دوره عمومی تدبر در قرآن به کتاب تدبر قرآن به قرآن ختم میشود. در کتاب روشهای تدبر قرآن به قرآن، به نحوه پوشش دهی آیات کلام الله مجید برای فهم حقایق قرآنی اشاره شد. در ادامه روشهای تدبر قرآن به قرآن میخواهیم «تدبر بین سورهها» را مد نظر قرار دهیم.
منظور از تدبر بین سورهها این است که بعد از آنکه هر یک از سورهها در جهت نزدیک شدن به غرض آن به صورت مستقل مطالعه شد، به وسیله مطالعه و مقایسه بین سورهها به غرضی مشترک در مجموع این سورهها دست یابیم.
ضرورت و چرایی تدبر در بین سور مکی
سورههای مکی در صدد هستند تا با شکوفایی فطرت، باورهای توحیدی را به گونهای در ما تثبیت کنند تا بتوانیم در برابر امواج سختیها مقاومت کرده، از دشمنان نترسیده و با آمادگی کامل بلاها را به جان خریده و از راه خدا دست برنداریم.
خواندن سورههای مکی به ترتیب نزول یا به صورت دستههای هماهنگ میتواند قدرت کشف حقایق به صورت منظومهای را به ما عنایت کند. منظور از حقایق منظومهای سیر موضوعات حول یک موضوع مشخص است که بر اساس این سیر امکان محقق کردن حقایق در سطح جامعه را به فرد عنایت میکند.
چگونگی تدبر در بین سور مکی
- ابتدا به انتخاب سورهها بر اساس فضا( مکی و مدنی) و بعد فاتحه سوره( تشابه در نقطه آغاز سورهها) میپردازیم.
- سپس با یک شیوه مشترک و روند یکسان به مطالعه ابتدایی سورهها میپردازیم.
- در سومین مرحله با به دست آوردن نقاط مشترک سورهها و نیز مشخص کردن وجه تمایزآنها به مقایسه سورهها میپردازیم.
- در نهایت با یافتن غرض مشترک بین سورهها، بر اساس طبقهبندی برآمده از غرض یا موضوع مشترک به مطالعه جمعی بین سورهها و تعیین جایگاه هریک نسبت به طبقهبندی جدید داریم.
پیش نیاز تدبر در بین سور مکی
- نیاز درونی برای مطالعه نظام مند، مستمر و با حوصله و تامل قرآن ( این نیاز در اثر گذراندن دوره عمومی روشهای تدبر شکل میگیرد)
- بدون مطالعه دقیق سورهها توسط خواننده محترم، بهره کافی از مبحث تدبر بین سورهها برای ایشان به وجود نخواهد آمد.
- مانند مجلدهای پیشین، قرار گرفتن در مقام تحقیق و انجام مراحل ذکر شده توسط خواننده، شرط همراهی خواننده با مباحث این کتاب است.
-محتوای کتاب تدبر مکی
کتاب تدبر بین سورههای مکی شامل سه فصل است:
- تدبر بین سورههای “الر” ( شامل سورههای مبارکه یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم و حجر )
- تدبر بین سورههای طواسین( شامل سورههای مبارکه شعرا، نمل و قصص)
- تدبر بین سورههای حوامیم( شامل سورههای مبارکه غافر، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف)
مقاصد کتاب
- آشنایی و انس با مفاهیم و مضامین 16 سوره ذکر شده در این کتاب
- توانایی توقف در سوره ها (موضوعیابی آیات به علاوه احکام و تفصیل موضوعات سوره)
- فهم دسته سوره ای (فهم این که یک دسته سوره چه مضامینی را انتقال میدهد)
- مشاهده موضوعات یک سوره بر اساس ساختار موضوعی ( ساختار قرآنی از پیش تعیین شده، ساختار استخراج شده از دسته سوره توسط فرد)
نحوه ارزیابی
– فرد باید قدرت مقایسه بین دو سوره و اشتراک گیری و تمایزیابی بین آنها و بررسی یک موضوع در دو سوره را داشته باشد.
– فرد باید قدرت خوانش نقشه و قدرت فرآیند شناسی را داشته باشد و از منطق یک نقشه سوالهای موثر در تحلیل داشته باشد.(فهم نمودارهای کتاب، خود، آزمون و ارزیابی است.)
– برای ارزیابی پایان دوره، ارائه مقاله مدنظر نیست. فهم ساختاری و منظومهای مدنظر هست.
– یک مطالعه با دقت و عمیق تدبرمکی، موجب افزایش تسلط عمومی فرد روی انواع نمودار کشیدن، تحلیل انواع نمودارها و استخراج انواع ساختارها میشود.
از نظر علمی؛ آشنایی با موضوعات سورههای الر، طواسین و حوامیم ، نظام موضوعات و اشتراکات و تمایزات آنهاست به نحوی که قدرت تحلیل و افزایش توجه او تقویت شود.
فرد باید بتواند ارتباط حقایق با هم را در سطوح مختلف بیان کند.مثلاً راجع به موضوع آیه بگوید به نظر میرسد بعضی از آنها تکوینی هستند بعضی تشریعی.. تکوینی ها به این شکل است، تشریعی ها به این شکل .هر سوره به چه بخشی از آن اشاره دارد و …
تحلیل حقایق با مقایسه بین بیان یک حقیقت در بسترهای مختلف ایجاد می شود که به پرورش تفکرمنجر می شود. برای مثال انفاق در یک جا به یک شکل است، در جای دیگری به شکل دیگری. فسق همینطور. فسق مکی داریم، فسق مدنی داریم. فسق در مکه این خصوصیات را ابراز کرد، فسق در مدینه این خصوصیات را ابراز کرد. ما ناچاریم ببینیم خداوند یک حقیقت را چگونه در بسترهای مختلف بیان کرده است.
این میشود از نظر علمی اما نزدیک به فعل است. یعنی فرد ادراکش فعال شده، فعلش، احساسش فعال شده و قدرت توجهش نسبت به مسائل بالا رفته است.
از نظر عملی؛ فرد باید بتواند حقایق بیان شده در سوره را به صورت فرآیندی تا منطقه عمل ردیابی کند و بر اساس آن خود را سنجیده و نواقص رفتاری خود را اصلاح کند.یعنی از مطالعه 16 سوره کتاب، باید 16 تحلیل از حقیقت تا عمل و رفتار برای خودمان داشته باشیم.
رویکرد تدبر مکی، توجه به نظم موجود در موضوعات سورها به علاوه توان مشاهده تشابه و تمایز بین سوره ها است.
آن چیزی که در تدبر مکی نیاز است محقق شود این است.
لازم نیست برای تحقق این رویکرد، حتما کتاب تدبر مکی خوانده شود.
اما اگر بنا شد هر سوره دیگری کار شود، باید نظم سوره و آیات و توان مشاهده تشابه و تمایز موضوعات مشترک را به فرد بدهید.
ممکن است یکی با دو یا سه سوره آموزش بدهد. اشکالی ندارد و دست استاد مربی باز است.
خیلی مهم است که در طول دوره، رغبت و توان و کشش افراد برای مطالعه منظم سوره ها ارتقا پیدا کند.
شما نباید بدون توان و کشش، این کتاب را ادامه بدهید. اگر ادامه بدهید کار بیهوده ای هست، چیزی یاد نمی گیرند. شرط استمرار خواندن کتاب ذوق و شوق هست
باید علتیابی شود، دلیل این پسرفت مشخص شود. بعضی اوقات اینطور است که وقتی یک کاری خیلی اثر قابل توجهی دارد شیطان سعی میکند که این نشود. بعضی اوقات هم در ظرفیت فرد نیست. از کجا بفهمیم یک است یا دو؟ جواب این است که یا یک است یا دو. اگر یک است یعنی شیطان دارد اذیت میکند که شما چیزی یاد نگیرید. فرد میفهمد، فهمش کار میکند و میداند باید کاری را انجام دهد، ولی احساس میکند اگر بخواند باید کارهایی را ترک کند و بعد با خودش بگوید من نمیتوانم، حوصلهاش را ندارم. معلوم است که این مربوط به شیطان است. یک موقعی هست که از اساس متوجه نمیشود. راهش این است که برگردد قرآن به قرآن بخواند و آن را تقویت کند. پس کسی که مطالب را میفهمد باید ادامه دهد و کسی که اساساً متوجه نمیشود برگردد قرآن به قرآن.
ممکن است افراد به همه موضوعات سوره تسلط پیدا نکنند و فراموششان شود، طبیعی هم هست. اما لازم است که این شیوه مطالعه را یاد بگیرند تا بتوانند از این به بعد سورهها را با این شیوه بخوانند و در مطالعاتشان قرار بگیرد.
می توان تعداد سوره ها را هم کمتر کرد اما هرقدر تعداد سورهها بیشتر باشد تسلط عمومی فرد برکل قرآن بیشتر میشود. ممکن است روی خود سوره یونس یا هود تسلط پیدا نکند، اما قدرت فهمش به شکل ویژهای افزایش پیدا میکند.
قرار است ما تمام قرآن را مطالعه کنیم و با مضامین سوره ها آشنایی پیدا کنیم. این تعدادی از سورهها است که میتوانیم بخوانیم و عجله هم نداریم. پس از شتابزدگی جلوگیری کرده تا بتوانیم این کار را راحت انجام بدهیم.
برای تدریس این کتاب لزومی به انس قبلی افراد با سوره های کتاب وجود ندارد و این انس همراه با خود کتاب باید اتفاق بیافتد. و نیازی به روش های تکمیلی هم ندارد. مطالب کتاب مطالعه شود کفایت می کند.
با توجه به بلندی سورهها و حجم بالای مطالب کتاب، نکات تفسیری سوره در کتاب تدبر مکی نیامده است. مطالعه تفسیری در حدی لازم است که ابهام ما را در فهم آیات سوره از بین ببرد. بدین ترتیب وقتی در حال مطالعه سوره هستیم، آیاتی که فهمی از مضامین آن نداریم یا نسبت به فهم خود ابهام داریم، به تفسیر رجوع میکنیم و سعی می کنیم به فهم درستی از آیات برسیم.
اساسا باید خود فرد سوره را دسته بندی کند. نباید به جدول کتاب اکتفا کند.
لازم است خود فرد سوره را موضوع بندی و دسته بندی کند. بعد اگر خواست جدول کتاب را هم مطالعه کند.
این اختلاف اگر بر مبنای ادبیات سوره یا بر مبنای فهم فرد از آیه و تفسیر باشد، خیلی هم مطلوب است و موجب افزایش سرعت و دقت در آموزش می شود.
نباید در نمودارها و جدول های کتاب خیلی اصرار کرد. فرد باید سوره ها را دقیق بفهمد و خود نمودار بکشد و نظام سوره ها را استخراج کند.
این کتاب فقط خواسته یک مدل نشان دهد که میشود یک موضوعی را رهگیری کرد. حتی در سوره های حوامیم نمودار ها را نکشیده فقط یک شمایی کشیده است. تفسیر و … آن را نیاورده است. فقط نمودار های آخر را آورده که مخاطب متوجه شود بعد از خواندن این سوره ها، دستاورد های ویژه ای می توان داشت.
خیلی از کسانی که گیر می کنند، در کتاب گیر می کنند. با دیدن غرض کتاب و دنبال کردن آن در مطالعه و تمرین نباید در کتاب گیر کرد.
در تدبر مکی شما با خود آیات کار می کنید. خیلی گزاره نویسی ندارید و تنها از ارتباط بین آیات، حقایق را درک می کنید.
گزارهها در این دوره، باید از ساختار سوره و متناسب با موضوع انتخاب شده باشد یعنی گزارهها جهت دارد و جهت آنها مشخص است. گزاره ها را از تک تک آیات نمیخواهیم، گزاره ها را مثل گزارشی از کلیات سوره میخواهیم همچنین گزارههایی که راجع به یک موضوع مشخص است .
در واقع گزارههای این کتاب در حد جمع بندی و نتیجه گیری از مطالب نمودارها و جدول ها و مقایسه بین موضوعات است.
گزاره نویسی که در این کتاب تمرین می شود، گزاره نویسی اولا ً از مجموعه آیات و ارتباط آنها بوده و در مرحله بعد گزاره نویسی پیرامون موضوع مشخصی است
رسم نمودار، به معنای وصل کردن خطوط به یکدیگر نیست.”سطحبندی مطالب و استخراج فرآیند مطالب را نمودار میگویند.”
فرد باید بتواند آنچه را که میفهمد به شکل نمودار در بیاورد، یعنی رسم نمودار در این کتاب موضوعیت دارد.
نمودار اصلا شکل نیست، جا نمایی موضوعات هست.
نمودار کشیدن اصالت ندارد، فهم ارتباط بین موضوعات اصالت دارد.
نموار می کشیم که موضوعات و ارتباط بین آنها را ثبت کنیم تا در خاطرتمان بماند.
موضوع نویسی و غرض نویسی و نمودار کشیدن فقط برای به خاطر سپردن است و این مهم در سوره بلند بسیار موضوعیت دارد. وقتی در تدبر مکی می خواهیم یک موضوع را در یک سوره بررسی کنیم، حفظ سوره و حاضر بودن مطالب آن نزد ما بسیار کمک کننده است.
خیلی مواقع ضعف در رسم نمودار از طریق تحلیل نمودارهای کتاب برطرف میشود. بدین ترتیب که بدانیم در هر سطری و در هر ستونی چرا این مولفه ها قرار گرفته است؟ چرا شکل نمودار ها به اینصورت شده است؟ با تحلیل نمودار باید بتوانیم همان سوره را به شکلی که نمودار آن رسم شده بخوانیم.
این سبب میشود ذهن شما فعال شود و آیاتی را که بعد از آن می خوانیم، با سطحبندی و اولیت بندی و در ارتباط با هم بخوانیم. تحلیل این نمودارها باعث میشود که شما سواد دیگری را پیدا کنید. سواد مطالعات چند بُعدی پیدا کنید.
اگر کسی بتواند نمودار را تحلیل کند، طبیعتاً میتواند نمودار رسم کند و اگر کسی نتواند نمودار را تحلیل کند طبیعتا نمیتواند نمودار رسم کند.
نه. به دلیل اینکه هرکدام از این سورهها نمودار دارد و نمودار دستش هست. مگر اینکه نمودار نکشیده باشند یا نمودار نتوانند بخوانند.