مقدمه، یعنی قبل از شکل‌گیری مفهوم کلمه. مثلاً کفر یعنی منع یا پوشاندن چیزی است برای این که چیزی را بپوشاند یا منع کند، قبلش چه کاری را حتماً باید انجام دهد؟ این می‌شود مقدمه. وقتی که منع کرد و یا پوشاند، حتماً یک اتفاقی می‌افتد که می‌شود آثار. امکان خطا هست حتی برای ادبا هم وجود دارد و عمدتاً اختلاف‌نظرهای تفسیری سر همین ماجراست. حتماً باید به مفردات راغب، قاموس و یا التحقیق ارجاع دهیم. مفردات راغب و قاموس را همه قبول دارند. در کتب لغت، چیزی که منجر به تشکیل واژه شده می‌شود مقدمه که البته ممکن است ذکر نشود. اما راهکار این است که از قیود کلمه استفاده کنیم. یعنی مقدمات قید کلمه، نوعاً می‌شود همان مقدمه کلمه و معنای قید دوم و سوم نوعاً می‌شود نتیجه کلمه.