معنا و مصداق چهار حالت می‌توانند داشته باشند.

گاهی یک معنا با یک مصداق وجود دارد. مثل الله. مصداق آن خدا و معنای آن ذات مستجمع جمیع صفات کمال است. در این حالت کلمه واضح و آشکار یا محکم است.

گاهی کلمه یک معنا دارد؛ ولی تعدد مصداق دارد. مثل ایمان. معنای آن امن، امنیت است؛ ولی مصادیقی که می‌تواند امنیت ایجاد کنند وافر است. گاهی مصداق بیرونی و گاهی مصداق درون انسان است. در این جا کلمه متشابه است.

گاهی برای یک مصداق، کلمات مختلفی به کار می‌رود که هرکدام دارای معنی خاص خود است؛ بنابراین این مصداق دارای تعدد معانی است. مثل اسماء خدا. در این جا در واقع بیان ابعاد است.

حالت اخر این که کلمات مختلف دارای مصادیق مختلف و معنای مختلف است. مثل کلماتی که درباره انسان است. یا واژه‌ها تقابل، یا متقارب دارد استفاده می‌شود. همگرا یا واگرا هستند. در این حالت تبیین تقارب و تقابل است.

مثلاً در سوره احزاب مصداق رسول یکی است و همان پیامبر اعظم(ص) است؛ اما واژه‌های مختلفی مثل شاهد، مبشر و.. را به ایشان نسبت می‌دهد این همان حالت سوم است که ابعاد مختلف آن را بیان می‌کند.

یا مثلا وقتی در مورد مؤمن صحبت می‌کند، صفاتی که نسبت می‌دهد، بعضی را به پیامبر نزدیک و بعضی را دور می‌کند

پس وقتی درمورد ولی یا در مورد خدا صحبت می‌شود نباید تشتت داشته باشد و از حالت سوم استفاده می‌شود؛ ولی وقتی درمورد دیگران صحبت می‌شود باید از کلمات مختلف، معانی مختلف مصادیق مختلف استفاده شود تا نسبت آن با ولی مشخص شود. وقتی در مورد بستر خاصی تمرکز می‌شود از حالت اول و وقتی حقیقت مهم باشد از حالت دوم استفاده می‌شود. این قضیه در سوره ترکیبات جذابی تولید می‌کند.